جدول جو
جدول جو

معنی خورش ساختن - جستجوی لغت در جدول جو

خورش ساختن
(سَ / سِ زَ دَ)
طعام ساختن. غذا درست کردن. غذا تهیه کردن، قاتق درست کردن. قاتق فراهم آوردن. قاتق تهیه کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خیره ساختن
تصویر خیره ساختن
حیران و سرگردان ساختن
کنایه از به شگفتی انداختن، خیره کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوزش ساختن
تصویر پوزش ساختن
عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رُو شَ کَ دَ)
نابینا کردن. کور کردن. از نعمت بینایی محروم کردن: اغشاء، کور ساختن. تعمیه، کور ساختن. (منتهی الارب). و رجوع به کور کردن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ بَرْ را نُ / نِ /نَ دَ)
راندن. دورکردن. بیرون کردن. (یادداشت مؤلف). متخ. (منتهی الارب) : اجتفاء، دورساختن کسی را از جای وی. (منتهی الارب) :
به آن خواری که سگ را دور می سازند از مسجد
مکرر رانده ام از آستان خویش دولت را.
صائب تبریزی.
رجوع به دورکردن شود
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
آنچه ساختمان خوب دارد. آنچه با ساختمان نیکو است. چیزی که ساختمانش محکم و زیباست، خوش ترکیب. خوش هیئت. خوش ریخت
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
حالت و چگونگی خوش ساخت. استواری، خوش ترکیبی. خوش هیئتی. خوش ریختی
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِشِ مُ دَ)
غذا یافتن. طعام یافتن. خوراک یافتن. (یادداشت مؤلف). اقتیات. (منتهی الارب) ، قاتق یافتن. ادام یافتن، بهره یافتن. سود یافتن. منفعت یافتن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بُ لَ دُ کو کَ دَ)
حقیر ساختن. ناچیز کردن. بی اعتبار کردن. (یادداشت بخط مؤلف) ، نرم ساختن مو. مرتب کردن مو، چون: فلان آرایشگاه خوب مو را خوار می سازد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بِ هََ شُ دَ)
الفت انداختن. مأنوس کردن. ایناس. (یادداشت مؤلف) ، معتاد شدن. عادت پیدا کردن. عادت یافتن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
جيّد الصّنع
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
Wellmade
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
bien fait
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
अच्छा बना हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
اچھا بنایا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
ভালভাবে তৈরি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
vizuri kilichotengenezwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
iyi yapılmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
잘 만들어진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
よく作られた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
עשוי היטב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
goed gemaakt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
dibuat dengan baik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
ทำได้ดี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
bien hecho
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
bem feito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
做得好的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
dobrze zrobiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
добре зроблений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
gut gemacht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
хорошо сделанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوش ساخت
تصویر خوش ساخت
ben fatto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی